انجمن علوم و معارف اسلامی امام رضا علیه السلام

مقام معظم رهبری می فرماید : چیزى که به ما ایمان لایزال مى‏دهد و دل و پاى ما را محکم مى‏سازد قرآن است

انجمن علوم و معارف اسلامی امام رضا علیه السلام

مقام معظم رهبری می فرماید : چیزى که به ما ایمان لایزال مى‏دهد و دل و پاى ما را محکم مى‏سازد قرآن است

بایگانی

خلاصه حالات چهاردهمن معصوم

سه شنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۱:۲۲ ب.ظ




آن حضرت نزدیک طلوع فجر، روز جمعه، نیمه ماه شعبان، سال 254 هجرى قمرىدر شهر سامراء به طور مخفى وپنهان از دید عموم، پا به عرصه وجود نهاد.

نام: م ح م م د(*) صلوات اللّه وسلامه علیه؛ وعجّل اللّه تعالى فى فرجه الشّریف.

کنیه: ابوالقاسم، ابوجعفر و....

لقب: بیش از نهصد لقب براى حضرتش ذکر کرده اند که در کتب مختلف موجود مى باشد از آن جمله: مهدى، حجّت، منتقِم، بقیة اللّه الا عظم، قائم آل محمّد، صاحب الزّمان و....

پدر: امام حسن عسکرى صلوات اللّه وسلامه علیه.

مادر: به نام هاى نرجس، ملیکه، ریحانه، صیقل وسوسن معروف است.

نقش انگشتر: (أنَا حُجَّةُ اللّهِ وخاصَّتُهُ).

دربان: چهار نفر به نام هاى عثمان بن سعید، محمّد بن عثمان، حسین بن روح، علىّ بن محمّد سمرى، در غیبت صغرى وکالت ووساطت حضرت را بر عهده داشته اند.

جریان ولادت آن حضرت، همانند حضرت موسى کلیم علیه السلام در کنار کاخ طاغوت زمان، مخفى وپنهان از دید جاسوس ها وعموم مردم انجام گرفت.

حضرت داراى دو غیبت بوده است: یکى غیبت صغرى - که حدود هفتاد وپنج سال به طول انجامید - ودیگرى غیبت کبرى مى باشد - که تقریبا از سال 330 هجرى قمرى شروع شد.

و از آن زمان به بعد براى حضرت، وکیل ونائب خاصّ معرّفى ومعیّن نشده است، بلکه مجتهدین جامع الشّرایط - به عنوان وکیل ونائب عامّ - امور جامعه را بر عهده داشته ودارند.

آن حضرت در همین جامعه، بین افراد رفت وآمد ودر مجالس به صورت ناشناس شرکت مى نماید؛ ونیز همه را مى بیند وشاهد اعمال همگان خواهد بود.

ولى دیگران هم گرچه او را مى بینند، امّا شخص حضرتش را نمى شناسند که کدام یک از اشخاص مى باشد.

افراد بسیارى در غیبت کبرى به محضر مبارکش شرفیاب شده اند وکسب فیض ‍ کرده اند.

علائم ونشانه هاى متعدّد وگوناگونى جهت ظهور وقیام آن حضرت، توسّط معصومین علیهم السلام بیان ومطرح شده است، که در کتاب هاى مختلف اهل سنّت وشیعه به طور مشروح ومبسوط مذکور مى باشد.

وقتى حضرت در مکّه معظّمه ظهور نماید، 313 نفر از اصحاب وفرماندهان او از اطراف وشهرهاى مختلف در کنار کعبه الهى جمع شوند ودر دست هر کدام شمشیرى خواهد بود.

و سپس منادى بین زمین وآسمان گوید: این مهدى موعود است که ظهور کرده وبه شیوه حضرت داوود وسلیمان علیهماالسلام قضاوت خواهد نمود وبیّنه وشاهد، لازم ندارد.

طبق آنچه در روایات آمده است: حکومت آن حضرت بین هفت تا نُه سال به طول خواهد انجامید.

مدّت امامت: حضرت بنابر مشهور بین روایات، روز جمعه، نُهم ربیع الاوّل، سال 260 هجرى قمرى پس از شهادت پدر بزرگوارش، در سنین پنج سالگى به منصب ومقام عظمى ووالاى امامت وخلافت نائل گردید.

و از آن زمان تاکنون حدود 1157 سال مى باشد ودر آینده تا هر لحظه که خداوند متعال اراده نماید، امامت وهدایت جامعه را به عهده خواهد داشت.

مدّت عمر: آن حضرت حدود پنج سال، هم زمان با پدر بزرگوارش حضرت ابومحمّد، امام حسن عسگرى علیه السلام بوده وپس از آن تا این زمان - که روى هم 1162 سال باشد - عمر پربرکت آن حضرت مى باشد ودر آینده تا هر زمان که خداوند بخواهد، تداوم خواهد یافت.

نماز امام زمان علیه السلام دو رکعت است، که در هر رکعت سوره حمد یک مرتبه وچون به جمله (إیّاک نعبد وایّاک نستعین) برسد، صد مرتبه آن را تکرار نماید؛ وبعد از سوره حمد، یک مرتبه سوره توحید خوانده مى شود، همچنین هر یک از ذکر رکوع وسجود را هفت مرتبه بگوید.

و چون سلام نماز را دهد، تسبیح حضرت زهراء علیها السلام را بگوید ودر بعضى عبارات آمده است که بعد از آن، نیز صد مرتبه صلوات بر محمّد وآل محمّد فرستاده شود.

و بعد از آن، حوائج مشروعه خود را از خداوند طلب نماید.

در مدح دوازدهمین اختر امامت

سحر از دامن نرجس، برآمد نوگلى زیبا *** گلى کز بوى دلجویش، جهان پیر شد برنا

زهى سروى که الطافش، فکنده سایه بر عالم *** زهى صبحى که انفاسش، دمیده روح در اعضا

سپیده دم ز دریاى کرم برخواست امواجى *** که عالم غرق رحمت شد، از آن مواج روح افزا

به صبح نیمه شعبان تجلّى کرد خورشیدى *** که از نور جبینش شد، منوّر دیده زهرا

چه مولودى که همتایش ندیده دیده گردون *** چه فرزندى که مانندش، نزاده مادر دنیا

به صولت تالى حیدر، به صورت شبه پیغمبر *** به سیرت مظهر داور، ولىّ والى والا

قدم در عرصه عالم، نهاده پاک فرزندش *** که چِشم آفرینش شد، ز نورش روشن وبینا

به پاس مقدم او شد، مزیّن عالم پائین *** ز نور طلعت او شد، منوّر عالم بالا

چو گیرد پرچم (انّا فتحنا)، در کف قدرت *** لواى نصرت افرازد، بر این نُه گنبد خضراء

شها چشم انتظاران را، ز هجران جان به لب آمد *** بتاب اى کوکب رحمت، بر افکن پرده از سیما

تو گر عارض بر افروزى، جهان شود روشن *** تو گر قامت برافرازى، قیامت ها شود برپا

تو گر لشگر برانگیزى، سپاه کفر بُگریزد *** تو گر از جاى برخیزى، نشیند فتنه وغوغا

بیا اى کشتى رحمت، که دریا گشت طوفانى *** چو کشتیبان توئى، ما را چه غم از جنبش دریا

خوش آن روزى که برخیزد، ز کعبه بانگ جاء الحقّ *** خوش آن روزى که برگیرد، حجاب از چهره زیبا (0)

میلاد سعادت بخش

مورّخین ومحدّثین بسیارى در کتاب هاى خود آورده اند:

حکیمه دختر امام محمّد جواد وعمّه امام حسن عسکرى علیهماالسلام حکایت کند:

روزى منزل حضرت ابومحمّد، امام حسن عسکرى علیه السلام بودم، چون خورشید غروب کرد، از جاى برخاستم تا به منزل خودمان بروم.

امام حسن عسکرى علیه السلام فرمود: اى عمّه! امشب را در منزل ما باش، در این شب نوزادى کریم وعزیز به دنیا مى آید، نوزادى که خداوند زمین را به وسیله او حیات مى بخشد، او حجّت خداوند متعال خواهد بود.

چون نگاهى به مادرش نرجس کردم، آثار حمل در او ندیدم؛ وقتى موضوع را براى امام حسن عسکرى علیه السلام اظهار داشتم، حضرت فرمود: نزدیک طلوع فجر وعده الهى، عملى خواهد شد وسپس افزود: داستان حمل وزایمان او همانند حضرت موسى علیه السلام مخفى وناگهانى است.

آن روز را روزه بودم، بعد از نماز مغرب وعشاء در منزل حضرت افطار کردم ودر رختخواب دراز کشیدم، نیمه شب براى نماز شب برخاستم، نرجس ‍ نیز بلند شد ونماز شب خواند، حضرت مرا صدا کرد وفرمود: اى عمّه! مشیّت الهى نزدیک است.

بعد از آن مشغول قرائت قرآن گشتم، ناگهان نرجس ناله اى کرد، سریع نزد او رفتم، وملاّفه اى روانداز روى آن مخدّره انداختم وپس از ساعتى کوتاه صدائى شنیدم، همین که ملاّفه را کنار زدم، چشمم افتاد به نوزادى که در حال سجده بود.

او را در بغل گرفتم، بسیار تمیز وخوشبو بود، در همین بین امام حسن عسکرى علیه السلام فرمود: اى عمّه! فرزندم را بیاور.

هنگامى که نوزاد خود را در برگرفت، اظهار داشت: اى عزیزم! سخن بگو. نوزاد لب به سخن گشود وبا زبان فصیح گفت: (أشهد أن لا إله إلاّ اللّه وحده لا شریک له، وأشهد أنّ محمّداً رسول اللّه)، سپس نام یازده امام را یکى پس ‍ از دیگرى بر زبان آورد وبر آن ها صلوات وتحیّت فرستاد.

چون صبح شد خدمت امام حسن عسگرى علیه السلام آمدم تا نوزاد را بار دیگر بنگرم ولى او را نیافتم، گفتم: اى مولاى من! نوزاد عزیز کجاست؟

فرمود: همان طور که حضرت موسى علیه السلام به ودیعه رفت، نوزاد ما هم به ودیعه رفته است.

و چون روز هفتم شد وبر آن حضرت وارد شدم، فرمود: اى عمّه! نوزادم را بیاور، وقتى به اتاق درونى رفتم، نوزاد را مشاهده کردم واو را در بغل گرفته وبوسیدم.

همین که او را نزد پدر بزرگوارش آوردم، همانند روز اوّلى که به دنیا آمده بود، شهادتین را گفت، پس از آن امام عسکرى علیه السلام زبان مبارک خود را در دهان نوزاد عزیز قرار داد ونوزاد، زبان پدر را همانند شیر وعسل مى مکید.

پس از آن، امام علیه السلام فرمود: عزیزم! سخن بگو.

نوزاد مجدّدا، همانند قبل پس از شهادتین، یکایک ائمّه علیهم السلام را نام بُرد وصلوات وسلام بر آن ها فرستاد.

سپس این آیه شریفه قرآن را تلاوت نمود:

وَنُریدُ أنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِى الاْ رْضِ ونَجْعَلَهُمْ أئمَّةً ونَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ ونُمَکِّنَ لَهْمُ فِى الاْ رْضِ ونُرِىَ فِرْعَوْنَ وهامانَ وجُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یَحْذَرُونَ.

و بعد از آن، نام کتاب هائى را که بر حضرت شیث، ابراهیم، ادریس، نوح، هود، صالح، موسى وعیسى علیهم السلام نازل شده بود، بر زبان شیرین ومبارک خویش جارى نمود.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۲/۲۲
مهدی ساقی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی