آثار و نتایج انقلاب اسلامی 1
آثار و نتایج انقلاب اسلامى ایران
پیش گفتار
جوانى
زیباترین، درخشانترین و به یادماندنىترین فراز
زندگى است که همانند آن را نمىتوان یافت. وقتى صحبت از جوانى است باید طراوت،
تازگى و احساس کردن را باور کرد. جوانى دوران تجربه و بلوغ نیز هست و آمیختگى آن با
زیبائىهاى دلانگیز فطرت، دنیاى دیگرى پدید آورده و در ژرفاى آن، نگاهى دیگر و شورى
دیگر. و جوان از میان تمام این "دیگره" به یک "خود" خواهد رسید.
او در
این تجربه ی نو به دنبال رابطهاى تازه است با یک حقیقت گمشده، با یک کشش اصیل و یک
جاذبه ی ریشهدار و در این راه، پیوند خویش را با آرام دلها برقرار مىکند. با سرود هستى همنوا مىشود و
مىخواند ترانه ی دلانگیز "بودن" را و سرود حماسى "حرکت" را. "بودن"
یک کشف مهم است. یک نجواى پنهان با "خویشتن" و "حرکت" جهت مىخواهد و "پرسش"! پرسشى
براى رسیدن.
و چه
زیباست پرسیدن و رسیدن! دانستن و خواستن!
گوهر
ارزشمند جوانى را باید باز شناخت. این جام جهان نما ابعاد و زوایاى ناشناختهاى دارد که باید در پرتو
یک "نیروى درونى" و یک "نور حقیقى" به بالندگى برسد. ما، "نیروى
درونى" را "ایمان" و "نور حقیقى" را "اندیشه" نامیده ایم.
طرح موضوع و مسأله
انقلاب
اسلامى براى تحقیق و بررسى، یک
موضوع کلان است. از لحاظ متدولوژى و روش تحقیق سؤالات و مجهولات اساسى زیر در این
رابطه طرح مىشود:
- تاریخچه و مراحل انقلاب اسلامى
چه بوده است؟
- زمینهها، علل و
عوامل شکلگیرى و پیروزى انقلاب اسلامى چه بودهاند؟
- اهداف و
شیوههاى انقلاب اسلامى چه هستند؟
- در
مقایسه با سایر انقلابها
ویژگیهاى انقلاب اسلامى چه هستند؟
- انقلاب
اسلامى در مسیر خود با چه آفات
و موانعى روبرو بوده است؟
- پىآمدها،
آثار و نتایج انقلاب اسلامى چه
هستند؟
در یک
پژوهش بنیادى و گروهى باید پاسخهاى مستند و مستدل به سؤالات فوق ارائه نمود. در آن صورت نسبت
به انقلاب اسلامى شناختى وسیع، عمیق و دقیق بدست
خواهد آمد. سؤال دوم از لحاظ علمى و فلسفى دشوارترین مجهول است. زیرا پرسش از علت و چرایى پدیدهها مشکل و سخت است.
براى مثال در حالیکه بیش از دویست سال از انقلاب
فرانسه و بیش از هشتاد سال از انقلاب روسیه مىگذرد هنوز هم درباره ی علل و چرایى آنها نظریهپردازى مىشود. (1(
اهمیت و ضرورت موضوع
در بین
مجهولات فوق سؤال ششم حساسترین،
سیاسىترین و کاربردىترین پرسش مىباشد. در حالیکه سؤال دوم عمدتاً در آکادمىها، دانشگاهها و پژوهشگاهها مطرح
مىباشد، سؤال ششم بطور وسیع و عمیق در عرصه ی جامعه
و در بین دولت و ملّت، دوست و دشمن و داخل و خارج طرح مىشود.
این مدعا
مبتنى بر این استدلال است که انسانهاى ذیربط با انقلاب اسلامى اعم از موافق و مخالف، واقعیت آن را
پذیرفتهاند و مىگویند به هر دلیلى و متأثر از هر علّتى انقلاب
اسلامى، دولت شاهنشاهى را براندازى کرده و جمهورى اسلامى را مستقر کرده است. پس مهم آن است که ببینیم این
پدیده ی کلان چه آثار و نتایجى در عمل ببار آورده است؟
و این فضاى جدید چه تأثیرى بر زندگى ما داشته است؟ در این میان آثار و نتایج اقتصادى
انقلاب دانسته و ندانسته، کم یا زیاد، مستقیم و غیر مستقیم، بحق یا ناحق، بیشتر مورد توجه و استناد قرار
مىگیرد.
ملاک اقتصادى
براى
مثال در بسیارى از محافل که گفتگوهایى بین توده ی
مردم صورت مىگیرد مباحث به گرانى و تورم کشیده مىشود و در این رابطه قیمت اجناس و کالاهاى اساسى، قبل و بعد
از انقلاب با هم مقایسه مىشود. در این موارد تبعاً
مخالفان، قیمت بالاى کالاها و خدمات در شرایط کنونى را مهمترین دلیل براى ناکامى و
ناتوانى انقلاب مىدانند، در مقابل موافقان، ضمن توجه به این امر، به برخى از تحولات اساسى اقتصادى و صنعتى
استشهاد مىکنند و از خدمات رسانى به روستاها، افزایش
تولید برق و گاز، لولهکشى، جاده کشى و... سخن مىگویند. در این موارد بعضاً مىگویند
که اصولاً مادیات و اقتصاد هدف اصلى و اولى انقلاب نبوده و لذا به آثار و دستاوردهاى سیاسى و فرهنگى انقلاب
اشاره مىکنند.
در زمینه
ی اهمیّت اقتصاد به
عنوان ملاک و معیار سنجش نتایج انقلاب اسلامى مىتوان به تبلیغات کشور در ایام
بزرگداشت پیروزى انقلاب در دههى فجر و همچنین ایام هفته دولت در شهریور ماه اشاره
نمود. در این مقاطع نیز دیده مىشود که دولتمردان و مقامات رسمى نیز بخش عمدهاى از گفتارشان
درباره ی آثار و نتایج اقتصادى انقلاب اسلامى است. در این مناسبتها عمدتاً آمارهایى از فعالیتهاى عمرانى
و اقتصادى کشور ارائه شده و با قبل از انقلاب مقایسه
مىشوند.
این
مقدار توجّه به اقتصاد که به صورت دانسته یا ندانسته مبذول مىشود مىتواند ناشى از چند عامل
باشد:
اولاً
انسان از بدو تولد، دو دسته
نیازهاى مادى و معنوى را بصورت بالقوّه با خود دارد. ابتدا نیازهاى مادى فعلیت مىیابند، گرچه نیازهاى معنوى
از لحاظ ارزشى تقدم و اولویت دارند و اینها نیز در
وقت خودشان از قوّه به فعل مىآیند. به این ترتیب ملاحظه مىشود که نیازهاى مادى از نظر فعلیت تقدم دارند و
لذا تحریک پذیرى آنها بیشتر است.
ثانیاً
متأثر از تمدن غرب، جوّ نظام جهانى بشدت اقتصادى و مادى است و صنعت و اقتصاد
بزرگترین ارزش و دستاورد فرهنگ و تمدن غربى شده است. در چنین شرایطى براى ارزش گذارى هر
پدیده ی انسانى و اجتماعى، از جمله انقلابها، چنین القاء مىشود که چه دستاورد مادى و اقتصادى داشته است؟
یعنى عملاً ارزش پدیدهها تابع نتایج مادى و اقتصادى
شده است.
البته
این حد افراط در اقتصاد و امور مادى تنگناهایى در آن
تمّدن ایجاد کرده است و خلأهایى در آنجا بوجود آورده است که اتفاقاً انقلاب اسلامى با پیامهاى انسانى و ارزشى
خود مىتواند براى آنها جالب و جاذب باشد امّا در
وضعیّت کنونى به هر حال نتایج مادى و اقتصادى پدیدهها و میزان رفاهى که براى
شهروندان دارند در ارزیابى و ارزش گذارى آنها نقش اصلى را دارد.
حساسترین مسأله در شناخت
انقلاب اسلامى
مجدداً
به این مدعا باز مىگردیم که ششمین سؤال و مسأله
در باب شناخت انقلاب اسلامى، مهمترین و حساسترین و سیاسىترین پرسش مىباشد و اذهان
همگان بطور عمده متوّجه این قضیه است که صرفنظر از اینکه انقلاب اسلامى تحت تأثیر چه علل و عواملى ایجاد شده
و پیروز گردیده است، این پدیده در عمل چه آثار و
نتایجى داشته است؟ طبعاً دو دهه پس از پیروزى انقلاب و استقرار جمهورى اسلامى همه ما
در اطراف خود مسائلى را لمس و تجربه مىکنیم که بعضاً به مذاقمان تلخ یا شیرین مىنماید و آنها را نوعاً به
حساب پیامدهاى انقلاب اسلامى مىگذاریم.
اهمیت
فوقالعاده این قضیه آنجاست که اگر اکثریت مردم به این نتیجه برسند که در مجموع، انقلاب اسلامى دستاوردهاى
مثبتى داشته و مسیر نظام به سوى خیر و سعادت است، از
تداوم و توسعه آن حمایت مىکنند. امّا چنانچه استنتاج و استنباط عامه بر خلاف این باشد، باید در انتظار
انواع و اقسام بحرانها بود که هزینهها و خسارت آن
شاید قابل بررسى و ارزیابى نباشد.
بنابراین
جا دارد که آثار و نتایج انقلاب
اسلامى بطور عالمانه و منصفانه تحقیق و ارزیابى شده و به صورت شجاعانه و دلسوزانه
تبلیغ و ترویج شود.
اهمیت ملاکها در ارزیابى آثار و نتایج
انقلاب اسلامى
همانطور
که اشاره شد انبوه مردم و شهروندان بطور روزمره
با کثیرى از وقایع و حوادث مواجه مىشوند که در وهله ی اول با آنها برخوردهاى
احساسى و عاطفى دارند بطوریکه در یک لحظه ممکن است تصور کنند نظام در وضع مطلوب بوده و
به سوى خیر و سعادت مىرود اما در دقایقى دیگر بعکس بیاندیشند.
پژوهشگران
علوم اجتماعى دنبال شناخت و کشف این مسأله هستند که در دراز مدت جمع بندى رأى و نظر یک شهروند چیست؟ و از
آن بالاتر جمع بندى افکار عمومى دربارهى شناخت و
ارزیابى ساختار و کارکرد نظام چیست؟ و از همه مهمتر اینکه چطور مىتوان افکار عمومى
را به یک تصور صحیح، وسیع و عمیق از واقعیات درباره ی دولت و نظام رساند تا بتوان حمایت و مشارکت شایستهاى از
شهروندان کسب نمود.
(2)
اینک
برخى از اخبار و وقایعى را که مردم و شهروندان به صورت کوتاه مدت و بلند مدت با آنها
مواجهند و به عنوان آثار و نتایج انقلاب اسلامى آنها را ارزیابى مىکنند مورد اشاره
قرار مىدهیم.
برپایى
کنفرانس سران کشورهاى اسلامى، مشارکتهاى متعدد و
وسیع مردم در انتخابات، راهپیمایىها و نماز جمعهها، انواع آمار جرم و جنایت، گرانى و تورم، انواع آمار از
عمران و خدمات رسانى در شهرها و روستاها، افزایش
ظرفیت دانشگاهها، تشدید اختلاف درآمدها در بین اقشار مختلف مردم، رواج ابتذالهاى
فرهنگى و اخلاقى در بین نسل جوان، تثبیت موقعیت کشور در منطقه و جهان، توسعه و بسط
نماز و روزه در اقشار مختلف مردم و جوانان، تداوم اعتیاد و قاچاق مواد مخدر، افزایش
حجم و ارزش صادرات غیر نفتى، افزایش تولید برخى از اقلام اساسى کشاورزى، افزایش سهم
گاز در الگوى مصرف انرژى تا حد 30%، افزایش تعداد میلیاردرها، گرانى نرخ خرید و
اجاره مسکن و...
شاهد
مثالهاى فراوانى از این دست مسایل، بصورت خرد و کلان در
ابعاد سیاسى، اقتصادى و فرهنگى مىتوان ارائه نمود. هر یک از این مسایل به نوعى در اذهان و تصورات اقشار مختلف
مردم بازتاب مىیابد و هر فرد و هر گروهى به نسبتهاى
مختلف از حوادث و جریانهاى فوق متنفع و متضرر مىشوند.
سؤال این
است که مجموعه ی پدیدههاى فوق چگونه توسط مجموعه آحاد، افراد و اقشار دریافت و ارزیابى مىشود و نهایتاً
افکار عمومى مردم آثار و نتایج انقلاب اسلامى ایران
را از زاویه این مسایل چگونه مىبینند؟ و آنها را با چه ملاکهایى بررسى و ارزیابى مىکنند؟
مهمترین ملاکها در
ارزیابى انقلاب اسلامى
در اینجا
برخى از ملاکها براى بررسى و ارزیابى آثار و نتایج انقلاب اسلامى ارائه مىشود:
- مقایسه ی
نتایج و آثار با اهداف انقلاب اسلامى
- مقایسه ی
نتایج و آثار با امکانات دولت و کشور
- سنجش
نتایج و آثار انقلاب اسلامى با اهداف و امکانات به طور همزمان
- مقایسه ی
وضع موجود نظام جمهورى اسلامى با کشورهاى پیشرفته.
- مقایسه ی
وضع موجود نظام جمهورى
اسلامى با کشورهاى همطراز
- مقایسه ی
وضع موجود نظام جمهورى اسلامى با قبل
از انقلاب
- مقایسه ی
وضع موجود نظام جمهورى اسلامى با سناریوى فرضى که
اگر تا کنون شاهنشاهى دوام مىداشت؟
اهداف انقلاب اسلامى
بعنوان ملاک ارزیابى
انقلاب
اسلامى در همهى ابعاد فردى و اجتماعى، داخلى و خارجى، سیاسى و اقتصادى و فرهنگى، اهداف بسیار
بلندى براى مردم و دولت ترسیم نموده است.
این
اهداف عمدتاً مأخوذ از قرآن و سنت بوده که عمدتاً در کلام امام خمینى (ره) و شعارهاى
مردم متجلى شدهاند.
این
اهداف درمنبع قانون اساسى بصورت رسمى و قانونى
به تأیید و تصویب امام و امت رسیدهاند. بطور بسیار عادى و عقلایى و حقانى، این اهداف یکى از بهترین ملاکها
براى سنجش وضعیت کنونى نظام و ارزیابى آثار و نتایج
انقلاب اسلامى هستند و هر کس مىتواند بپرسد:
بعد از دو دهه از وقوع
انقلاب و استقرار نظام جدید، اهداف فوق چقدر محقق شدهاند؟
و وضع موجود با اهداف
فوق چقدر فاصله دارد؟
آیا
اصولاً وضع موجود انقلاب و نظام در راستاى تحقق
اهداف فوق هستند یا خیر؟
اهداف
انقلاب و نظام جمهورى اسلامى در اصل سوم
قانون اساسى بشرح زیر ترسیم شدهاند و هر خوانندهاى مىتواند با مطالعهى آنها و با
اتکاء به اخبار و اطلاعاتى که شخصاً از وضع موجود دارد نسبت به آثار و نتایج انقلاب
اسلامى ارزیابى و قضاوت نماید.
البته حق
آن است که این سنجش در یک پژوهش
گروهى وسیع و عمیق متکى به آمار و ارقام و اسناد صورت بپذیرد و نتیجهى آن براى
همگان تبیین شود.
اصل سوم قانون اساسى
"دولت جمهورى اسلامى ایران موظف است براى نیل به اهداف مذکور در اصل دوم همه
امکانات خود را براى امور زیر بکار برد:
- ایجاد
محیط مساعد براى رشد فضایل
اخلاقى بر اساس ایمان و تقوى و مبارزه با کلیه ی مظاهر فساد .
- بالا
بردن سطح آگاهیهاى عمومى در تمام زمینهها با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانههاى
گروهى و وسایل دیگر.
- آموزش و
پرورش و تربیت بدنى رایگان براى همه در
تمام سطوح و تسهیل و تعمیم آموزش عالى.
- تقویت
روح بررسى و تتبع و
ابتکار در تمام زمینههاى علمى و فنى، فرهنگى و اسلامى از طریق تأسیس مراکز تحقیق و
تشویق محققان .
- طرد کامل
استعمار و جلوگیرى از نفوذ اجانب.
- محو هر
گونه استبداد و خودکامگى و انحصارطلبى.
- تأمین آزادیهاى سیاسى و اجتماعى
در حدود قانون.
- مشارکت
عامه ی مردم در تعیین سرنوشت سیاسى،
اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى خویش.
- رفع
تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات
عادلانه براى همه در تمام زمینههاى مادى و معنوى
- ایجاد نظام ادارى صحیح و
حذف تشکیلات غیر ضرورى
- تقویت
کامل بنیه دفاع ملى از طریق آموزش نظامى
عمومى براى حفظ استقلال و تمامیت ارضى و نظام اسلامى کشور.
- پى ریزى
اقتصاد صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامى جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در
زمینههاى تغذیه و مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه.
- تأمین
خودکفایى در علوم و فنون، صنعت و کشاورزى و امور نظامى و مانند اینها.
- تأمین
حقوق همه جانبه ی افراد از زن و مرد و ایجاد امنیت قضایى
عادلانه براى همه و تساوى عمومى در برابر قانون.
- توسعه و
تحکیم برادرى اسلامى و تعاون عمومى بین همه ی مردم .
- تنظیم سیاست خارجى کشور بر
اساس معیارهاى اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همهى مسلمانان و حمایت بى دریغ از
مستضعفان جهان"
همانطور
که ملاحظه مىشود قانون اساسى همهى نیازها و اهداف
مردم و نظام را از جنبههاى فردى و اجتماعى، داخلى و خارجى، اقتصادى، سیاسى و فرهنگى بصورت وسیع و عمیق طرح و
ترسیم نموده است.
بطور کلى مبتنى بر تجربیات
شخصى مىتوان این مدعا و فرضیه را مطرح کرد که در برخى از اهداف توفیقات نسبى حاصل
شده و در پارهاى دیگر عدم توفیقهایى دیده مىشود.
براستى
اگر همهى شهروندان و امت در حال حاضر فعلیت اهداف فوق را بخواهند آیا دولت توان پاسخگویى را خواهد داشت؟ در
این مورد اگر فقط بند 12 اصل سوم مورد توجه قرار گیرد
وسعت و پیچیدگى و حساسیت مطلب روشن مىشود. براستى انقلاب و جمهورى اسلامى چه مقدار رفاه را برقرار نموده و فقر
را بر طرف کرده است؟ در زمینههاى تغذیه و
مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه چقدر محرومیت زدایى شده است؟ بدون یک پژوهش اسنادى
و میدانى و صرفاً مبتنى بر تجربیات شخصى و محدود، مىتوان مدعى شد که پس از دو دهه از انقلاب هنوز فاصلهى
زیادى با اهداف فوق داریم.
در مورد
بند 3 از اصل سوم نیز مىتوان پرسش کرد که آیا آموزش و پرورش و تربیت بدنى رایگان در جامعه محقق شده است؟ پیدایش
و رشد مدارس غیرانتفاعى با شهریههاى بالا و اخذ
وجه از دانشآموزان به عناوین مختلف، مسایل مشهود و ملموسى است که تقریباً تمامى خانوادههاى کشور با آن سرو
کار دارند.
اما به
اهدافى نیز مىتوان اشاره
کرد که در راستاى عمل و تحقق قرار دارند مثلاً بندهاى 2 و 4 در زمینه پیشرفتهاى علمى
و فرهنگى اهدافى را ترسیم نمودهاند که مىتوان مدعى بود که محقق شدهاند. قرائن زیادى موجود است که حکایت از
بالا بودن سطح آگاهیهاى عمومى در تمام زمینهها دارد.
همچنین تشکیل و توسعهى دهها مؤسسهى پژوهشى و تحقیقى مىتواند قرینهاى دال بر تقویت روح بررسى و ابتکار
و تتبع در کشور باشد.
(3)
در مجموع
مدعا این است که اگر آثار و نتایج انقلاب با اهداف آن مقایسه شود نمرهى بالنسبه پائینى حاصل مىشود. زیرا
اهداف، فوقالعاده بلند و عالى ترسیم و تدوین شده است.
ادامه در آثار و نتایج انقلاب اسلامی 2